گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان راستان
جلد اول
جمع هيزم از صحرا


رسول اكرم - صلی الله عليه و آله - دريكی از مسافرتها با اصحابش در
سرزمينی خالی و بی علف فرود آمدند ، به هيزم و آتش احتياج داشتند ،
فرمود : " هيزم جمع كنيد " عرض كردند : " يا رسول‏الله ببينيد ، اين‏
سرزمين چقدر خالی است ، هيز می‏ديده نمی‏شود " فرمود : " در عين حال‏
هركس هراندازه می‏تواند جمع كند " .
اصحاب روانه صحرا شدند ، با دقت بروی زمين نگاه می‏كردند و اگر شاخه‏
كوچكی می‏ديدند برميداشتند . هركس هراندازه توانست ذره ذره جمع كرد و با
خود آورد . همينكه همه افراد هر چه جمع كرده بودند روی هم ريختند ، مقدار
زيادی هيزم جمع شد
در اين وقت رسول اكرم فرمود : " گناهان كوچك هم مثل همين هيزمهای‏
كوچك است ، ابتدا به نظر نمی‏آيد ، ولی هر چيزی جوينده و تعقيب كننده‏ای‏
دارد ، همان طور كه شما جستيد و تعقيب كرديد اين قدر هيزم جمع شد ،
گناهان شما هم جمع و احصا می‏شود ، و يك روز می‏بينيد از همان گناهان خرد
كه به چشم نمی‏آمد ، انبوه عظيمی جمع شده است